جمعه، دی ۳

آتش زدن مغازه های بهاییان رفسنجان! چرا و چگونه؟



اول روزنامه چاپ می کنند، بعد سمینار برپا می کنند، یا در نماز جمعه مردم را با کلماتی مهیج و محرک به هیجان می آورند، بعد دستور می دهند؛ اگر در عیان نه، در خفا و بعد خانه و مغازه و زمین و محصول است که به آتش کشیده می شود. این مراحل برای سوزاندن مغازه بهاییان رفسنجان هم اتفاق افتاده است؛ اما از آنجا که هدف گم کردن رد پا است، "افراد ناشناس" در ظلمات شب دست به این "جنایات علیه بشریت "می زنند. در این میان مغازه های سیاوش روشنگر، علی شاکر، محبوب بندی، مسعود میبدی، ایرج پاینده، مجید پاینده و علی عمادی، طعمه آتش گشته است. آتش تعصب چنان زبانه کشیده که یک بار سوزاندن مغازه سیاوش روشنگر، قلب عاملش را آرام نکرده و بار دیگر آن را سوزانده است. در این بین محل کسب یک مسلمان اهل رفسنجان نیز به علت نام کافه "19" به گمان بهایی بودن صاحبش، به آتش کشیده شده است.
هیچ تلاشی از سوی مسئولین دولتی برای یافتن این افراد که روز به روز دامنه "اقدام علیه امنیت کشور" را بیشتر می گسترانند، صورت نگرفته است. در ضمن انتشارمطالبی دروغین و محرک در روزنامه رفسنجان و سخنرانی های امام جمعه این شهرستان، زمینه را برای این ظلم آشکار مهیا کرده. بنابراین اگر به فرض، مسئولین این شهرستان مستقیما هم در این جنایت دست نداشته اند، به طور غیر مستقیم، سر پیکان این ناامنی به سوی ایشان نشانه می رود.
اما وقوع حوادثی اینچنینی برای بهاییان در سایر شهرهای دیگر ایران، خبر از پروژه ای هماهنگ می دهد.نصب اسامی، نشانی و صنف بهاییان سمنان و شیراز بر سر در مغازه ها و خیابانها، همزمان با برپایی سمینارهایی بر ضد این آیین، شباهتهای این همزاده های مخرب را به خوبی نمایش می دهد و عجب آنست که در 18 دی 1387 نیز در "خَبر" کرمان زمین کشاورزی امامعلی راسخی از شهروندان بهایی این شهرستان، به آتش کشیده شد. چندی پیش از این حادثه، یک روحانی از قم برای تحریک مردم این روستا، فرستاده شده بود و مردم را تحریک نموده بود که باید بهاییان را از این شهر بیرون کنید و نیز تشویق کرده بود که اموال بهاییان را بسوزانند؛ همین اتفاق هم افتاد. بر در و دیوار بهاییان این محل نیز ناسزا و شعار نویسی شد.
سوزاندن 50 خانه در ایول مازندران وسکوت کامل مسئولین این محل و حتی مازندران، نشان آشکار دیگری بر این برنامه ریزی غیر انسانی ست.
این "بیگانه سازی" بهاییان که در زیر پوست شهرهای ایران در حال اجراست، کاملا سازمان یافته و تاحدی در حال عیان شدن است.علائم یک "نسل کشی" گروه اقلیت که آن را "دشمن"، "دیگری"، "نجس"، غیر انسان"، می سازند و با قطبی کردن جامعه بر ضد ایشان،احساسات مردم کوچه و بازار را بر ضد ایشان بر می انگیزانند. این گروه اقلیت به عنوان" ثروتمند"، "صاحب مشاغل با رده های بالا"، "کارخانه دار" و "مرفه" در جامعه فقر زده ایران تصویر می شوند تا بیشتر محسود و منفور عاملین جنایت قرار گیرند. آیا این آماده سازی ها را نمی توان در سایر جنایتهای علیه بشریت در تاریخ به خصوص در قرن اخیر سراغ گرفت؟

برای اطلاعات بیشتر درباره آتش زدن های رفسنجان و سایر شهرها می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/06/blog-post_28.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/02/blog-post_5819.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2010/11/blog-post_7223.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/10/blog-post_08.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/07/blog-post_22.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2010/09/blog-post_9964.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/02/blog-post_14.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/02/blog-post_572.html

هیچ نظری موجود نیست: